نرخ بازگشت سرمایه (نرخ بازده سرمایه) یا ROI که مخفف عبارت (Return of Investment) است، بدین معنی است که اگر مبلغ مشخصی از پول را سرمایه گذاری کنیم چه مقدار عایدی برای سرمایه گذار خواهد داشت و به بیانی دیگر به ازای هر ریال هزینه ای که میکنید، چند ریال به شما بازمیگردد؟ در واقع نرخ بازگشت سرمایه نسبتی است که سود حاصل از سرمایه گذاری را در قالب درصدی از هزینه اولیه به شخص سرمایه گذار نشان میدهد. همانطور که گفته شد این نرخ از معیارها و شاخص های مهم برای ارزیابی میزان موفقیت و سودآوری یک فرصت سرمایه گذاری، پروژه سرمایه گذاری یا حتی کمپین های تبلیغاتی و بازاریابی استفاده میشود. به عنوان مثال نرخ بازگشت سرمایه را میتوان برای انتخاب بین سرمایه گذاری در بورس یا خرید یک واحد آپارتمان محاسبه کرد. نکته قابل توجه این است که در اینجا بین ماهیت سرمایه گذاریها تفاوتی قائل نمیشوند. در واقع شخص سرمایه گذار میخواهد بداند میزان هزینه ای که داشته تا چه حد برایش سودآوری داشته است. این سرمایه گذاری میتواند در بورس یا مسکن و دیگر گزینه های سرمایه گذاری مثل بازار ارز دیجیتال و پروژه ها باشد.
نرخ بازگشت سرمایه که با ROI) Return on Investment) نیز شناخته میشود، یکی از شاخصهای کلیدی عملکرد و معیارهایی است که میزان موفقیت یک کمپین تبلیغاتی را نشان میدهد. حتی بسیار از کارشناسان و متخصصان معتقدند زمان تدوین استراتژیهای بازاریابی و تبلیغات بهویژه در حوزه دیجیتال مارکتینگ، باید نرخ بازگشت سرمایه را به عنوان معیار اصلی در نظر گرفت و استراتژی را براساس آن تدوین کرد. اگر بخواهیم ساده بگوییم ROI چیست، شاید بهترین تعریف برای نرخ بازگشت سرمایه، نسبت سود حاصله به میزان هزینه و سرمایه پرداخت شده باشد. البته سود به دست آمده ممکن است تنها جنبه مالی نداشته باشد و شامل موارد غیرمالی مانند برندسازی شود، ولی به صورت کلی منظور از محاسبه نرخ بازگشت سرمایه، درآمد و سودآوری مالی کسب و کار است. تبلیغات سرمایهگذاری است و نمیتوان آن را از اولولیتهای کاری خارج کرد، ولی بیتردید در دنیای امروز که هر هزینهای باید حساب شده باشد و وقتی دست کسب و کارها به ویژه استارتاپها برای هزینه کردن باز نیست، طبیعی است که بخواهند سرمایه خود را به بهترین شکل هزینه کنند. بنابراین اینجاست که نرخ بازگشت سرمایه (ROI) اهمیت بسیار زیادی پیدا میکند. به کمک ROI نهتنها میتوانیم ببینیم هزینههای تبلیغاتی صرف چه موضوعاتی شده و چگونه این هزینهها باید خرج شود، بلکه میتوانیم عملکرد تیم بازاریابی را نیز بسنجیم و ببینیم تا چه اندازه توانستهاند بهینه عمل کنند.
به طور کلی میتوان گفت که نسبت ۵:۱ برای ROI بازاریابی مناسب است، یعنی زمانی که به ازای هر یک دلار هزینه برای بازاریابی، ۵ دلار به کسب و کار بازگردد. همچنین گفته میشود که رسیدن به ROI بازاریابی با نسبت ۱۰:۱ (۱۰ دلار درآمد به ازای هر دلار هزینه) فوقالعاده است. اما در واقعیت، مطلوب بودن یا نبودن نرخ بازگشت سرمایه به نیازها و اهداف هر شخص یا کسب و کار بستگی دارد. برای مثال، ممکن است بعضی از شرکتها در استراتژی خود انتخاب کنند که نتیجه کمپین بازاریابی نرخ بازگشت سرمایهای منفی باشد، اما میزان آگاهی مخاطبان از برند را افزایش دهند. همچنین ممکن است بعضی شرکتها در اهداف استراتژیهای خود، داشتن نرخ بازگشت سرمایهای بسیار بالا را مدنظر قرار بدهند. علاوه بر این ممکن است بعضی از کمپینهای بازاریابی، اهداف مالی نداشته باشند و صرفاً برای رسیدن به اهدافی مانند افزایش میزان تعامل در شبکههای اجتماعی طراحی شده باشند. اولین گام برای مشخص کردن ROI هدف، شناسایی اهداف کمپین بازاریابی مدنظر است. هدف کسب و کار شما هرچه که باشد، محاسبه ROI در آن باعث میشود که از میزان سوددهی فعالیتهای خود، به ویژه در زمینه بازاریابی، اطلاعات دقیقتری کسب کنید.
نتیجه گیری :
سرمایهگذاران باید بدانند ROI چیست و چه کاربردی دارد تا بتوانند فرصتهای مختلف سرمایهگذاری را ارزیابی کنند؛ چرا که این نسبت، یک معیار کلیدی برای ارزیابی و رتبهبندی فرصتهای سرمایهگذاری است که تحلیلگران کسبوکار از آن استفاده میکنند. یک سرمایهگذار حرفهای باید در عین حال بداند که مزایا و معایب نرخ بازگشت سرمایه چیست و محدودیتهای آن را بشناسد. در این صورت میتواند با قرار گرفتن در موقعیتهای مختلف، بررسی کند که در آن جایگاه، جایگزین مناسب ROI چیست و از آن بهدرستی استفاده نماید.